|
سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:مرگ,جملات آموزنده,آموزنده, :: 9:7 PM :: نويسنده : هرچی دوست داری صدام کن
به کدامین سو میروی که اینقدر عجله داری؟کدامین قطره ی اشک را مرا ندیدی که اینگونه میروی؟ کدامین شمع مرا خاموش کردند که خدایت ندید؟ برو،میدانم آنجا راحتی و فراقی چون من نداری. آری اینگونه رفتن را از من یادگرفتی که وقتی گفتی برگرد گفتم نشنیدم. برو که من هم پس از توخواهم آمد اما شاید من رانشناسی .چون از دوری تو چه موها که سفید نکرده ام. به خدای من و خودت هم بگو از دستش گله دارم. |